"حرکت ناگهانی³"

ا.ت: چرا منو اوردی اینجا چیکارم داری لطفا ولم گن خواهش میکنم
...: کوچولو نترس کاریت ندارم البته اگه شیطونی نکنی
ا.ت: بگو چیکار کنم
...: ببین تو دختر اقای جئون هستی مگه نه همچنین خواهر جئون جانگ کوک
ا.ت: اره اینا رو از کجا میدونی با من چیکار دارییییی
...: گفتم که نترس
ا.ت: خواهش میکنم بهم بگو من این وسط چیکارم
...: ببین من دوست صمیمی داداشتم
ا.ت: خب
...: پس قطعا بلایی سر خواهر بهترین دوستم نمیارم
ا.ت: .....باشه.....ام راستی
...: بله ؟
ا.ت : من اسمت رو نمیدونم
...: پارک جیمین هستم
ا.ت: .....
.....چی جیمنه امکان نداره .....کوک گفت اون خیلی وقت پیش تو تصادف فوت کرده.....این امکان نداره نمیتونه جیمین باشهههه .......باید با کوک تماس بگیرم....چیییی گوشیم کووووو


جیمین: من برگشتم با خبر.......



در خمازی بمونید تا منو به شرطا برسونید

لایک : ۵
کامنت: ۱۰
افرین خدایییی خیلی کم گذاشتم دیگه
دیدگاه ها (۸)

" حرکت ناگهانی⁴"

"حرکت ناگهانی⁵"

"حرکت ناگهانی² "

پارت ¹ "حرکت ناگهانی"

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

"سرنوشت "p,30...۱۰ مین بعد ....ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط